نویسنده : ندا نیکخواه
موضوع رمان : عاشقانه ،اجتماعی ،درام
خلاصه رمان : در حالی که آسمر با مشکالت ریز و درشت زندگی اش دست و پنجه نرم می کند درگیر احساسات و رابطه ای ممنوعه می شود و حقیقتی تلخ از گذشته برایش روشن می شود…زمستان باشد؛ سرما تا عمق استخوانت نفوذ کند، کلبه ای گرم و نرم با دری که قفل نیست رو به رویت ظاهر شود. وارد نمیشوی؟ او کلبه ای گرم و نرم بود که مردن در آن کلبه را به زندگی در سرما ترجیح می دهم، از من نپرس چرا؟ من خودم واژه ی”چرا”هستم! تعجب نکن، من خالی از خود و پر از پرسشم،
و این روزها حالم همچون بیدی است که همه از او میخواهد در هوای طوفانی نلرزد.
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس