نویسنده : ( مریم بانو) نیکنام
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی
خلاصه رمان : نگـاهی اجمالی به اطراف اتاق انداخت و پا روی پا کشیـد. ضربالاجلی آمده بود که ماموریتش را انجام بدهد و برود. خـودش اینجا و فکرش کنار کـارهای عقب افتادهی تـولیـدی بود. امروز صد تـوپ پارچهی جدیـد مـیرسیـد و هنوز سفارشات قبلی بازارچه روی دستشان بود. دلش شور مـیزد. برای اسمـی که ممکن بود خدشـهدار شود و از اعتبار بیفتد. برای مـیراثی که از حاج عماد زندهدل معروف برایش مانده و همـین مسئولیتش را سنگینتر مـیکرد.
پیشانیش را بین دو انگشتش گرفت و فشرد. حجم سرش گویا بزرگ شـده بود و وزنش روی گردنش زیادی مـیکرد. امروز از آن روزهای پرفشار و پرمشغله بود. بایـد بیمهی چرخکـارها را واریز و به حقوق عقب افتادهی وسط کـارها هم رسیـدگی مـیکرد. تازه نسخهی روحانگیز هم بود. اگر عمری برایش مـیماند بعد از همه بایـد داروهای مادرش را مـیگرفت که مهمترینشان انسولین بود.
دوماه دوندگی بیوقفه بعد از فوت پدر نا و نوا برایش نگذاشتـه.
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس